tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image پنجشنبه ها

صبح پنج شنبه که می دمد نسیمی فرح بخش با خود می آورد

 

که به گونه ای شگرف مشام جان را پرمی کند

 

از یادها و خاطره ها و این گونه است که هرکس حال خاص خودش رادارد


و مــــــن...


شبیه کسی شده ام که در برهوتی که تا چشم کار می کند

 

از آبادی و آدمی خبری نیست، سرگردان است!


بعداز رفتن زود هنگامتان دست هایم هر چه می کارد،

 

خار است و هر چه می سازد، پوشالی و بر باد است!


شما ناموقع رفتین ومن در ارزوی رسیدن به شما افسوس

 

که هر چه صدایتان می کنم، جوابی نمی شنوم!


مگر طاقتِ آدمی چقدر است که عمرش در دوری و دلتنگی هدر شود و دم بر نیاورد؟


مگر این زندگی دو روزه مجال این همه غم ودلتنگی را می دهد؟


دستم به هیچ کجا نمی رسد .من مانده ام ودلتگی ودلتنگی.





تاريخ : دو شنبه 15 اسفند 1401 | 9:22 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.